فیث، یک سبزه خیره کننده، روی تختی دراز کشیده و سینه های طبیعی بزرگش را به نمایش می گذارد. پدر ناتنی او، مردی با ظاهری عجیب و غریب، وارد اتاق می شود و شروع به نوازش بدن فیث می کند. سپس به گرفتن بیدمشک او در دهانش ادامه می دهد و او را از خوشحالی ناله می کند.